رد شیخ یاسر الحبیب بر سخنان ناصر مکارم شیرازی

اخبار ارسال شده در Google Twitter Facebook Whatsapp Whatsapp

2011 / 02 / 11

بسم الله الرحمن الرحیم
شیخ یاسر الحبیب در قسمت بیست و پنجم تعلیقاتشان بر غوغای ساختگی یاران عائشه، به رد بر سخنان ناصر مکارم شیرازی پرداختند. خلاصه برخی نکاتی که ایشان در خلال سخنانشان به آن پرداختند از این قرار است :

نکته اول :
لحن زشت و کلام تند و پر از فحش و تحقیر ناصر مکارم شیرازی در سخنانش ضد ما، درباره هیچ شخص دیگری حتی نواصب و یهودی ها و صهیونیستها از نامبرده صادر نشده است !
ناصر مکارم شیرازی هشت فحش و تحقیر را در سخنانش علیه ما به کار برده است :

1 – سفیه !
2 – احمق !
3 – جاهل !
4 – دروغگو !
5 – منحرف !
6 – دیوانه !
7 – مزدور !
8 – روحانی نما !

ای کاش نامبرده این شجاعتش را در مورد کسانی که حرم امامین عسکریین صلوات الله علیهما را در سامرا منفجر کردند نشان می داد، حال آنکه در مراجعه به بیانیه اش در آن زمان چنین الفاظی را نمی بینیم.

مكارم شیرازی و امثال او تنها برای ما شیر می شوند، اما در مقابل دیگران مانند گوسفند هستند.

علت استعمال این الفاظ زشت توسط ناصر مکارم، حساب های شخصی است، زیرا چند سال پیش از ما پیرامون تقلید او سوال شد ( سوال و جواب در سایت موجود است ) و پاسخ دادیم که تقلید او را مبری الذمة نمی دانیم، و در سوال دیگری گفتیم که نظر شخصی در کار نیست و ما تنها تقلید او را صحیح ندانستیم به این دلیل که ایشان در مقابل ظلم های واقع شده در ایران سکوت اختیار می کند و به حکومت ستمگر تمایل دارد، ضمن اینکه اعلم هم نیست تا بتوان از او تقلید کرد.
ظاهرا این جواب و همچنین برخی ردود علمی ما در دروس " قواعد فقهی " – که بعضا آراء نامبرده و غیر از او را با احترام کامل و سیاق علمی رد می کردیم – به مکارم رسیده و او مساله را شخصی گرفته و و مترصد فرصتی بوده تا انتقام بگیرد.

نکته دوم :
ناصر مکارم شیرازی هنگام هتک حرمت و تعدی به مرجع مظلوم شهید سید کاظم شریعتمداری قدس سره از مشوقین حکومت ستمگر بوده است. این مرجع مظلوم را به آن تهمت ها متهم نمودند، زندانی اش کردند، شکنجه اش دادند و سپس در منزل زندانی و حصرش کرده و پس از ارتحالشان نیز با وجود وصیت آن مرحوم اجازه ندادند سید رضا صدر وصی ایشان ( برادر بزرگتر سید موسی صدر ) بر پیکرش نماز بخواند و سپس جنازه این مرجع را در کنار توالت دفن نمودند و ناصر مکارم شیرازی از افرادی بود که این قضیه را تایید نموده و بیانات ضد این مرجع مظلوم را امضا کرده بود.

آیا از چنین کسی می توان توقع داشت که چنان سخنانی ضد ما نگوید؟!

همچنین مکارم شیرازی برای هلاکت بتری بدعتگذار، محمد حسین فضل الله بیانیه تسلیت صادر کرده و اجماع حوزه علمیه قم را بر گمراه دانستن این شخص و اخراجش از تشیع زیر پا نهاد و به امید به دست آوردن مقلدین فضل الله و وجوهات آنان، در بیانیه اش از فضل الله تمجید کرد، حال آنکه دفتر فضل الله بیانیه ای صادر کرده و باقی ماندن بر تقلید فضل الله و بلکه تقلید ابتدایی از او را مطلقا جایز شمرد و مکارم با این بیانیه تسلیتش برای دشمن حضرت زهراء صلوات الله علیها نه دنیا را به دست آورد و نه آخرت !

شخصی که برای یک بدعتگذار بتری که منکر مقامات اهل بیت علیهم السلام بوده و تمجید از دشمنان ایشان می کند و جرائم این دشمنان را تبرئه می کند بیانیه تسلیت صادر نماید، آیا می توان از او انتظار داشت که چنان سخنانی را علیه ما نگوید؟

نکته سوم :
ناصر مکارم شیرازی در سخنانش گفته است ما فحاشی کرده ایم !
این کلمات زشت کجا هستند؟
ما اهل انصاف را سوگند می دهیم :
آیا در جشنمان یک کلمه زشت به کار بردیم؟
آیا اینکه عائشه در آتش است کلام زشتی است؟
آیا اینکه از پاهایش آویزان است کلام زشت و فحش است؟
آیا اینکه گفتیم عائشه رسول الله را مسموم کرده و به قتل رسانده کلمه زشتی است؟
آیا اینکه گفتیم او به دلیل فتوایش به جواز رضاع کبیر و به دام انداختن جوانان قریش بی حیاست، کلام زشتی است؟
ما وصف حال کرده و حقائق را نقل می کنیم و از کلمه زشتی استفاده نکرده ایم، پس این تهمت مکارم شیرازی برای چیست؟
آیا مرجع و مرجعیت باید اینگونه باشد که بدون اطمینان درباره دیگران قضاوت کنند؟

نکته چهارم :
ناصر مکارم گفته است ما " نسبت ناروای عجیبی " به همسران پیامبر نسبت داده ایم !

ما چه نسبت ناروای عجیبی به عائشه نسبت دادیم؟
اینکه گفتیم عائشه در حق رسول الله مرتکب جرم شده و به آن حضرت تهمت زده و ایشان را سحر شده دانسته نسبت ناروای عجیب است؟
اینکه گفتیم زبان فحاشی داشته است نسبت ناروای عجیب است؟
این چیزی است که حتی اهل خلاف نیز به آن اقرار داشته و روایت کرده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله به عائشه فرمودند : ای عائشه، فاحشه نباش.
اینکه گفتیم عائشه غیبت ام سلمه را می کرده نسبت ناروای عجیب است؟
اینکه گفتیم عائشه پیامبر را مسموم نموده نسبت ناروای عجیب است؟
اینکه گفتیم او در آتش است نسبت ناروای عجیب است؟

سوال ما از ناصر مکارم شیرازی این است که تو مطمئنی که شیعه هستی؟
آیا شیعه به کسی که اعتقاد داشته باشد عائشه در آتش است می گوید تو به عائشه نسبت ناروای عجیبی می دهی؟
پس این نسبت ناروای عجیب که ما در جشن به عائشه نسبت داده ایم چیست؟

حتی دو نفر شیعه در آنچه ما در جشن به عائشه نسبت دادیم، مانند اهل آتش بودن، اذیت کردن رسول الله، دروغ بستن به رسول الله و تهمت زدن به ایشان که اسیر سحر شده است اختلافی ندارند.
شاید منظور ناصر مکارم سخن ما در خصوص زنای عایشه باشد، در حالی که ما در جشن صحبتی از زنای او نکردیم، بلکه این مساله را در بحثی استدلالی و علمی و برهانی در پاسخ به سوالات بیان کرده ایم. حتی چنین چیزی هم نسبت ناروای عجیب نیست.

آیا از صفات مرجع این است که کلماتی چون مزدور، دیوانه، احمق، جاهل و دروغگو را به کار ببرد؟ یا از صفات مرجع این است که با همگان با روحیه پدرانه تعامل داشته باشد؟

نکته پنجم :
ناصر مکارم گفته است خود من حدود 140 کتاب درباره‏ي عقايد، تفسير و علوم ديگر نوشته‏ام و در هيچيک از آنها نسبت ناروا به همسران پيامبر و اينگونه موارد نبوده است، اما اينها هيچکدام سند نشد؛ اما حرف آن آدم مزدور سند شد !

می گوییم :
چرا وهابی ها به سراغ کلام ما می آیند نه کلام مکارم شیرازی؟ زیرا سخنان ما عادتا دقیق و مستند به دلیل و برهان است و درباره آن تحقیق می کنیم، و وهابیون می بینند این کلام ماست که واقعا با آنچه از ائمه ما علیهم السلام رسیده و در منابع و کتب ما آمده موافقت دارد و ما عقیده شیعه را بیان می کنیم، اما در کتب مکارم شیرازی تناقض و بی دقتی و ضعف می بینند.

شیخ یاسر الحبیب به نمونه ای از بی دقتی ها و ضعف در مولفات مکارم شیرازی چنین اشاره کردند :

در تفسیر ایشان ( تفسیر نمونه، ج 24 ص 301 ) در تفسیر کلام خدا که می فرماید " { ضرب الله مثلاً للذين كفروا إمرأة نوحٍ وإمرأة لوطٍ كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما }، مکارم شیرازی می خواهد کلمه " فخانتاهما " را از معنی خیانت در فراش برگرداند و چنین می گوید :

خيانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زيرا هرگز همسر هيچ پيامبرى آلوده به بى عفتى نشده است، چنانكه در حديثى از پيامبر اكرم ( صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) صريحا آمده است، (( ما بغت امراءة نبى قط )): ((همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد ))

حال آنکه این روایت اصلا از پیغمبر نیست، اما مکارم شیرازی کلام ابن عباس را که خود ابن عباس نیز آن را به پیغمبر نسبت نداده است به رسول الله نسبت می دهد !
اعتبار کلام ابن عباس نیز از تمام جهات ساقط است، زیرا نه کلام معصوم است، نه کلام شخصی است که معصومین علیهم السلام او را تزکیه کرده باشند، بلکه از کسانی است که مطابق روایات معتبره معصومین او را ذم نموده اند. همچنین کلام ابن عباس کلام مسندی نزد ما شیعیان و از مصادر ما و روات ما نیست، بلکه از طریق اهل خلاف است. علاوه بر این، ابن عباس یکی از شاگردان کعب الاحبار یهودی نیز بوده است !

ناصر مکارم با این کلام امکان خیانت همسران انبیاء را نفی کرده است، در حالی که نه تنها هیچ دلیل عقلی یا نقلی وجود ندارد تا بتوان امکان خیانت را با چنین قطعیتی نفی نمود، بلکه روایات معتبری از ائمه اهل بیت علیهم السلام وارد شده است که همسر حضرت نوح در زمان حیاتش از نظر اخلاقی منحرف و خائن بوده و فرزند نوح که در کشتی سوار نشد فرزند مردی زناکار بوده است نه فرزند نوح پیامبر علیه السلام.

نکته ششم :
در خصوص سخن مکارم شیرازی مبنی بر مزدور بودن ما، به خدا پناه برده و هر شخص بد زبانی را که بدون ترس از خدا این تهمت را به ما می زند در اینباره به مباهله دعوت می کنیم. اگر چنانچه آنان مدعی هستند، ما از ناحیه ای مانند سازمان های اطلاعاتی یا برای دشمنان اسلام مزدور بودیم، یا از جانب احدی مامور فتنه انگیزی بین مسلمین می باشیم، از خدا می خواهیم که غضبش را الساعه بر ما و در غیر این صورت بر آنان وارد نماید.

اخبار ارسال شده در Google Twitter Facebook Whatsapp Whatsapp